بررسی قابلیت ترکیبپذیری عمومی و خصوصی برای صفت عملکرد در ده ایزوله خالص هموکاریون قارچ خوراکی تکمهای سفید (Agaricus bisporus)
در بین قارچهای خوراکی، قارچ خوراکی تکمهای سفید رایجترین قارچی است که در سراسر جهان کشت میشود. کشت این قارچ نخستین بار در قرن هفدهم میلادی در فرانسه شروع شد ولی تاکنون نسبت به گیاهان زراعی تلاشهای کمتری در مورد اصلاح آن صورت گرفته است. در حال حاضر حدود ۳۸% کل تولید قارچهای خوراکی دنیا، به قارچ خوراکی تکمهای سفید اختصاص داده شده است.
علیرغم اهمیت اقتصادی زیاد و تولید وسیع جهانی قارچ خوراکی تکمهای سفید، برنامههای اصلاحی این قارچ به علل زیر با مشکلات زیادی روبرو بوده است. نخست این که بیشتر بازیدیوسپورهای این قارچ حاوی دو هسته هاپلوئید متفاوت و سازگار از نظر جنسی میباشد که پس از تندش تشکیل یک میسلیوم هتروکاریوتیکی بارور میدهد و تنها درصد اندکی از بازیدیوسپورها تک هستهای (یا با دو هسته مشابه) بوده و قابلیت انجام دو رگگیری را دارند. دوم این که اختلاف فنوتیپی قابل مشاهدهای بین میسلیومهای هموکاریون و هتروکاریون وجود ندارد و در نهایت آن که تندش اسپور به عنوان اولین گام در یک برنامه اصلاحی بسیار ضعیف و ناهماهنگ است و غالباً با آلودگیهای باکتریایی همراه میباشد. با وجود مشکلات فوق و پیشرفتهایی که در اصلاح این قارچ صورت گرفته است. روشهای بهبود نژادی در این قارچ عبارتند از: وارد کردن نژادهای مرغوب، جمعآوری ژرم پلاسمهای وحشی، گزینش درون نژادی، دورگگیری و مهندسی ژنتیک. در حال حاضر مهمترین برنامه اصلاحی این قارچ براساس دو رگگیری هدفمند در بین هموکاریونها میباشد. در روش دو رگگیری، هدف آن است که به یک نژاد با شاخصهای ژنتیکی مطلوب والدین و در نهایت بهبود صفات کمی و کیفی دست یافت. در این تحقیق ده جدایه هموکاریون مختلف که مورد تأیید قرار گرفته است، با انجام تلاقی دایآلل در بین آنها، سعی در گردآوری ژنهای مطلوب نژادهای مزبور در یک نژاد جدید دو رگ و بهبود ژنتیکی برای صفت عملکرد نمودهایم. نتایج مربوط به دورگگیری نشان میدهد، وقوع پدیدههایی همچون اثر متقابل میسلیومی در محل انجام تلاقی، تغییر سرعت رشد و ریخت پرگنه دو رگ نسبت به جفت هموکاریونها، میتواند به عنوان معیارهایی جهت انتخاب هیف از محل تلاقی در نظر گرفته شود. در زمان رشد دو رگها در محیط کشت PDA، قطر پرگنه، تیپ رشدی پرگنه یادداشت برداری شد. دورگهای حاصله جهت تأیید، به آزمون میوهدهی برده شد که با استفاده از طرح بلوک کامل تصادفی با دو تکرار مورد آزمون عملکرد قرار گرفتند. در طی این مرحله خصوصیاتی نظیر زمان پر کردن اسپاون، میزان عملکرد، وزن تک میوه اندازهگیری شد. سپس با انجام تجزیه دایآلل، قابلیت ترکیبپذیری عمومی و خصوصی اندازهگیری گردید و بهترین جدایه هموکاریون (A15-8) و بهترین دو رگ (۱۳۰-۷
A 15-6 ) مشخص شد. همچنین با بدست آوردن نسبت واریانس ترکیبپذیری عمومی به خصوصی، اهمیت هر یک از اثرات افزایشی و غالبیت در کنترل صفت عملکرد تعیین شد. بطوریکه این نسبت، معنیدار نبود که دلالت بر عمل غالبیت ژنها دارد یعنی صفت عملکرد توسط عمل غالبیت ژنها کنترل شده است. جدول تجزیه واریانس نشان داد که اثر بلوک بیمعنی است. همچنین ضریب تغییرات آزمایش حدود ۵/۱۲% بود و نشان میداد که آزمایش دارای دقت بالایی است. نتایج سرعت رشد پرگنه نشان داد که سرعت رشد میسلیوم هموکاریون بسیار کمتر از میسلیوم دو رگ است. همچنین بین قطر پرگنه و عملکرد همبستگی مثبت وجود دارد. نتایج حاصل از تجزیه دایالل نشان میدهد که میتوان بهترین دو رگها و برترین جدایههای آمیزشی را جهت تسریع برنامههای اصلاحی بعدی معرفی نمود.
هنوز مروری وجود ندارد